سفر، قصه رفتن است، تجربه دیگر بودن است اصلا تجربه «خود» واقعی است؛ دلت میخواهد بروی. تو این بار به ندای درون گوش میدهی جاده را میگیری و میروی تا آنجا كه آفریننده بیهمتا تو را از خوان نعمتش سیراب كند. میمانی، از آن چه انتظار داشتی با آنچه اینك رخ داده و پیش رو میبینی... شگفت دنیایی است... سنندج را كه دیدهاید، همان پارك جنگلی آبیدر، خانه كرد، عمارت آصف، بازار سرپوشیده و كودكان سیاه چشم با لباسهای زیبای رنگ در رنگ را میگویم، حالا باید راهی شد به سوی زیبایی تا جایی كه بیشتر دست طبیعت دركار است، دستتان را به دست سرنوشت دهید و مستقیم بروید در جاده فرهنگ و زیبایی و تاریخ.
میگویند «آرندان» از «آریان» گرفته شده است همین خود دلیلی است تا اصالتش عیان شود، پس با ما همسفر شوید تا آرندان؛ روستایی كه 13 كیلومتر با شهر فاصله دارد و 1700 سال عمر از تاریخ گرفته است؛ یعنی دوره «زرتشت» البته این تاریخ همیشه رشتهای سردرگم دارد چه این كه براساس شواهد موجود، این منطقه از دیرباز به عنوان یكی از كانونهای استقرار انسان در دوران نوسنگی مطرح بوده است و هسته اولیه بنای یك دهكده نوسنگی نیز در آن یافت شده است. اصلا میتوان قید زمان را هم زد، موافق هستید كه؟! فعلا باید جاده قدیم مریوان را جست. نشانیاش را از هر كه بپرسید، شما را به انتهای خیابان استانداری راهنمایی میكند. پس از عبور از پادگان كه آخرین نقطه مسكونی محسوب میشود، شهر بسرعت پشت پلكهایتان محو خواهد شد.
تو همچنان پیش میروی در طول روزهای گرم، تابستان فصل رنج است و گندمهای طلاییاش هم رنگ گنج، از كنار هر مزرعهای كه عبور كنید، صاحبش تو را به مهمانی میخواند، حداقلش این است كه سلامی میدهد یا دستی به نشان احترام بالا میبرد، سفر یعنی همین؛ یعنی دست بالا بردن و گفتن یك سلام صادقانه و صمیمانه كه هیچ جز دوستی و مهربانی پشت آن نتوان یافت. زمان زیادی نمیگذرد كه كولهبار لحظههای زیبا حسابی سنگینی خواهند كرد.
باغها و مزارع پربار در این روزهای گرم، سرسبزی را مهمان چشمان زیبابین شما میكنند و روحتان را جلا میدهند. كمكم آبادی از میان دو كوه خود را نمایان میكند؛ خانههایی كه از آن بوی زندگی به مشام میرسد.
زندگی یعنی تكه نان داغی كه كودكی از سر شوق، آن را خالیخالی در هم میپیچد و با ذوقی كودكانه در عصرگاهی دلپذیر میخوردش؛ زندگی یعنی بازآمدن گله گاو و گوسفندان از صحرا به روستا در یك غروب دمكرده گرم تابستانی؛ با ورودشان به ده، گرد و خاكی برپا میكنند فراموش نشدنی، هر كدام در جستجوی مأمن خود سر به زیر به راه میافتند تا به مقصد برسند، بیآن كه خطا كنند، از آن زیباتر لحظهای است كه برهها و بزغالهها در جستجوی مادرانشان كه تازه از صحرا بازگشتهاند، میدوند، صدای زنگولهها و بعبع برهها فضای تمام ده را پر میكند، غوغایی میشود تماشایی...!
فراموش كردم كه بگویم زندگی همان قابلمه بزرگی است كه زنان روستا آن را پر از شیر بر سر میگذارند و میبرند به خانه و شما این همه را تنها در اندك زمانی خواهید دید، اما برای ابد در ذهنتان نقش میبندد. چه روزگاری است حالا كه قدرش را نمیدانیم...
روبهروی آبادی آرندان، كوهی قرار دارد به نام «شیخ علی»؛ اهالی به آن تپه میگویند ولی برای ما كوه زیبایی است. با این كه برخی خانهها هنوز معماری سنتی خود را حفظ كردهاند، اما اینجا هم از نفوذ مصالح امروزی و ساخت و سازهای بد قواره و بیهویت مصون نمانده است كه تقابل این مناظر ساختمانی با طبیعت مسحوركننده آن، توی ذوق میزند، بگذریم....
كوچههای آبادی، پستی و بلندی زیاد دارد؛ انگار همین ناهمواریها به نوعی زندگی اهالی را هم از جاده یكنواختی خارج میكند! راستی این را هم بگویم مكان اصلی آرندان نزدیك مكانی بوده است به نام «بهرقهلا» و «دشت شاهجو» اما عوامل طبیعی بر جانش افتاد و تنها نامش را در خاطر اهالی به یادگار گذاشت. جالب این كه هركدام از دشتها و مزارع آبادی برای خود دارای نامی هستند، اسامی همچون «قالاو»، «خویرازه»، «گرده زهوی»، «نوكه جار» و... همین نامها خود شناسنامهاند. جالب این كه روستای آرندان نسبت به سایر روستاهای همجوار خود مانند «صوفیان»، «كلكان» و «اجگره» از امكانات بهتر و بیشتر برخوردار است همچون كتابخانه، مركز بهداشت، شركت تعاونی و...
اما برای بیشتر كسانی كه به آرندان میآیند، یك انگیزه ویژه وجود دارد و آن وجود بقعه متبركه یكی از اصحاب پیامبر به نام حسن انصاری است كه بر ارتفاع كوهی به همین نام قرار دارد، اهالی و مردمان اطراف ذكر بزرگواری و بزرگ منشی بسیاری از این صحابی را در دل خود دارند كه به وقتش آن را به همدل خویش باز میگویند. غیر از این موقعیت قرارگیری بقعه در یك محیط بكر و طبیعی است كه هر نفسی كه برمیآورد مفرح ذات است و به شكر اندرش مزید نعمت باز میآرد. رود آرندان هم بر این همه زیبایی و جذابیت افزوده است.
اهالی روستا بیشتر لباس محلی بر تن میكنند، لهجه كردی آنها به لهجه سنندجی بسیار شبیه است.
این منطقه به دلیل نزدیك بودن به شهرسنندج و داشتن امكانات و آب و هوای مطلوب و دلانگیز مقصد سفرهای كوتاه برای سنندجیهاست. شما هم اگر گذرتان به دیار این مردم افتاد، بدانید كه آرندان آسمانش آبی، خاكش پاك و مردمش آیینهدلاند.
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست
که یک نفر احساست رو بفهمه
بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی !!!
..............................
گاه آنقدر تنهایم که اسم کوچکم هم از یادم میرود...
بس که صدایم نمیزنند...
.................................
چرا آدمها نمی دانند!!
بعضی وقتا "خداحافظ"
یعنی ...نذار برم
داستان کوتاه انگلیسی یکی از عوامل یادگیری زبان میباشد
داستان طاووس و لاک پشت به زبان انگلیسی و با ترجمه فارسی
The Peacock and the Tortoise
ONCE upon a time a peacock and a tortoise became great friends. The peacock lived on a tree by the banks of the stream in which the tortoise had his home. Everyday, after he had a drink of water, the peacock will dance near the stream to the amusement of his tortoise friend.
One unfortunate day, a bird-catcher caught the peacock and was about to take him away to the market. The unhappy bird begged his captor to allow him to bid his friend, the tortoise good-bye.
The bird-catcher allowed him his request and took him to the tortoise. The tortoise was greatly disturbed to see his friend a captive.
The tortoise asked the bird-catcher to let the peacock go in return for an expensive present. The bird-catcher agreed. The tortoise then, dived into the water and in a few seconds came up with a handsome pearl, to the great astonishment of the bird-catcher. As this was beyond his exceptions, he let the peacock go immediately.
A short time after, the greedy man came back and told the tortoise that he had not paid enough for the release of his friend, and threatened to catch the peacock again unless an exact match of the pearl is given to him. The tortoise, who had already advised his friend, the peacock, to leave the place to a distant jungle upon being set free, was greatly enraged at the greed of this man.
“Well,” said the tortoise, “if you insist on having another pearl like it, give it to me and I will fish you out an exact match for it.” Due to his greed, the bird-catcher gave the pearl to the tortoise, who swam away with it saying, “I am no fool to take one and give two!” The tortoise then disappeared into the water, leaving the bird-catcher without a single pearl.
طاووس و لاک پشت
روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت.. هر روز پس از اینکه طاووس نزدیک رودخانه آبی می خورد ، برای سرگرم کردن دوستش می رقصید.
یک روز بدشانس، یک شکارچی پرنده، طاووس را به دام انداخت و خواست که اونو به بازار ببره. پرنده غمگین، از شکارچی اش خواهش کرد که بهش اجازه بده از لاک پشت خداحافظی کنه.
شکارچی خواهش طاووس رو قبول کرد و اونو پیش لاک پشت برد. لاک پشت از این که میدید دوستش اسیر شده خیلی ناراحت شد.اون از شکارچی خواهش کرد که طاووس رو در عوض دادن هدیه ای باارزش رها کنه. شکارچی قبول کرد.بعد، لاکپشت داخل آب شیرجه زد و بعد از لحظه ای با مرواریدی زیبا بیرون اومد. شکارچی که از دیدن این کار لاک پشت متحیر شده بود فوری اجازه داد که طاووس بره. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، مرد حریص برگشت و به لاک پشت گفت که برای آزادی پرنده ، چیز کمی گرفته و تهدید کرد که دوباره طاووس رو اسیر میکنه مگه اینکه مروارید دیگه ای شبیه مروارید قبلی بگیره. لاک پشت که قبلا به دوستش نصیحت کرده بود برای آزاد بودن ، به جنگل دوردستی بره ،خیلی از دست مرد حریص، عصبانی شد.
لاک پشت گفت:بسیار خوب، اگه اصرار داری مروارید دیگه ای شبیه قبلی داشته باشی، مروارید رو به من بده تا عین اونو برات پیدا کنم. شکارچی به خاطر طمعش ،مروارید رو به لاک پشت داد. لاک پشت درحالیکه با شنا کردن از مرد دور می شد گفت: من نادان نیستم که یکی بگیرم و دوتا بدم. بعد بدون اینکه حتی یه مروارید به شکارجی بده، در آب ناپدید شد.
قبل از هرچیز بگم درصورت عدم مشاهده ی عکسهای مربوط به این
پست روی عکس کلیک راست نموده و show pictureرو بزنید
** به هنگام خواندن این مطلب اگر هر جای کار با مشکلی مواجه شدید یا سوالی داشتید حتما در بخش نظرات آنرا مطرح کنید تا در اسرع وقت به آن پاسخ داده شود.
ساختن ایمیل در یاهو برای همگان آزاد و رایگان است. اگر شما هم مایل هستید در یاهو صاحب ایمیل شوید، فقط کافیست مراحل زیر را با دقت طی کنید:
۱٫ به آدرس http://mail.yahoo.com بروید، برای اینکار یا بر روی این لینک کلیک کنید، یا آدرس آنرا به شکل زیر در مرورگر خود وارد کنید.
۲٫ پس از آنکه صفحه ایمیل یاهو کاملا باز شد، بر روی دکمه نارنجی رنگ Sign up for Yahoo که بالا سمت راست صفحه قرار دارد کیلک کنید.
البته اگر فردی (یا خود شما) با کامپیوتری که استفاده می کنید قبلا یک ایمیل یاهو ساخته باشد آنوقت دکمه نارنجی رنگی ظاهر نمی شود و بجای آن شما باید بر روی لینک Sign Up که پایین سمت راست صفحه قرار دارد کلیک کنید. زمانی که شما این مطلب را می خوانید ممکن است جای آن تغییر کرده باشد؛ در هر حال شما باید چیزی شبیه Sign Up را پیدا کرده و بر روی آن کلیک کنید.
۳٫ پس از کلیک بر روی دکمه !Sign up for Yahoo (یا لینک Sign Up) شما به صفحه ای هدایت می شوید که باید مشخصات خود را با دقت در بخشهای مربوط وارد کنید، نگران انگلیسی بودن نوشته ها نباشید، ما تک تک مراحل را همراه هم طی خواهیم کرد:
فرم ثبت نام ایمیل یاهو ۳ قسمت اصلی دارد:
- قسمت اول فرم ثبت نام (Tell us about yourself…) از شما می خواهد مشخصات خود را وارد کنید:
روبروی نوشته My Name، نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید.
روبروی نوشته Gender بین دو گزینه Male (مذکر) و Female (مونث) گزینه مناسب را انتخاب کنید.
روبروی Birthday تاریخ تولد خود را (میلادی) مشخص کنید. (اگر تاریخ تولد میلادی خود را نمی دانید، از این برنامه تبدیل تاریخ شمسی به معادل میلادی استفاده کنید.)
روبروی I live in کشوری که در آن ساکن هستید را انتخاب کنید.
ربروی Postal Code، کد پستی خود را وارد کنید (۵ رقمی).
نمونه پر شده قسمت اول فرم ثبت نام ایمیل یاهو:
- در قسمت دوم ثبت نام (Select an ID and password)، شما باید برای خود یک نام کاربری و رمز عبور (پسورد) انتخاب کنید. نام کاربری شما (Yahoo ID) مشخصه ای است که از این به بعد برای شناسائی شما استفاده می شود، پس در انتخاب آن دقت کنید.
روبروی Yahoo! ID and Email دو مستطیل را مشاهده می کنید، در مستطیل اولی، نام کاربری موردنظر خود را وارد کنید. سعی کنید نامی با معنی انتخاب کنید که به خاطر سپردن آن کار دشواری نباشد. (برای مثال من ممکن است payamrahmani را انتخاب کنم و اگر موجود نبود، عددی را به آخر آن اضافه کنم). اگر نام کاربری مورد نظر شما از قبل توسط فرد دیگری انتخاب شده باشد، پیام قرمز رنگ This ID is not available را مشاهده خواهید کرد که باید نام کاربری مورد نظر خود را تغییر دهید. مستطیل دومی هم بخش دوم ایمیل شما خواهد شد، برای این قسمت شما سه گزینه yahoo.com، ymail.com و rocketmail.com را دارید.
روبروی Password رمز عبوری (پسورد) برای خود انتخاب کنید.
روبروی Re-type Password رمز عبور خود را دوباره وارد کنید.
(رمز عبوری که انتخاب می کنید را در اختیار هیچکس قرار ندهید، در انتخاب رمز عبور از حروف و اعداد استفاده کنید تا رمز عبورتان امن باشد. همچنین سعی کنید در رمز عبورتان از نام خودتان، شماره شناسنامه و موارد مشابه دوری کنید چون نشخیص آنها برای دیگران آسان است)
مستطیل های سبزی که وجود دارند به شما نشان می دهند که رمز عبور شما چقدر امن است، مستطیل های بیشتری که سبز شوند، رمز عبور شما امن تر است. نمونه پر شده قسمت دوم فرم ثبت نام ایمیل یاهو:
- قسمت سوم (In case you forget your ID or password) بخشی است که شما باید به مواردی پاسخ بدهید. اگر روزی شما نام کاربری یا رمز عبور خود را فراموش کنید، این اطلاعات به شما کمک خواهند کرد که آنها را دوباره به دست بیاورید.
روبروی Alternative Email شما باید یک ایمیل از خود ذکر کنید، اگر در حال حاضر ایمیل دیگری دارید (جیمیل، ایمیل یاهو، لایو، هات میل، …) آنرا در این قسمت ذکر کنید، این ایمیل بسیار مهم است چرا که اگر روزی رمز عبور خود را فراموش کنید و به یاهو اطلاع بدهید، رمز عبور را به این ایمیل برای شما می فرستد. پس فقط اگر به ایمیل خود اطمینان دارید آنرا در این قسمت ذکر کنید.
اما اگر اولین بار است که ایمیل می سازید و ایمیل دیگری ندارید، این قسمت را خالی بگذارید.
روبروی Secutiry Question شما باید یکی از سوالات امنیتی را انتخاب کنید، این قسمت هم در آینده در صورت فراموش کردن رمز عبورتان در بازیابی آن به شما کمک خوهد کرد. یکی از سوالات را انتخاب کنید.
حالا روبروی Your Answer جواب مناسبی انتخاب کنید. اشتباه نکنید! پاسخ مناسب به سوالات به معنی پاسخ صحیح به آنها نیست چراکه در این صورت افراد دیگر ممکن است جواب شما را به راحتی حدس زده و رمز عبور شما را به دست بیاورند. پس پاسخی که در نظر می گیرید باید تقریبا پاسخی نامربوط باشد، آنرا یادداشت کنید و در جای امنی نگاه دارید تا در آینده اگر لازم شد از آن استفاده کنید.
نمونه پر شده قسمت سوم فرم ثبت نام ایمیل یاهو:
حالا قسمت های اصلی را طی کرده ایم. در قسمت بعد فقط کافیست نوشته داخل مستطیل را روبروی Type the code shown وارد کنید، اگر خواندن نوشته برای شما سخت است Try a new code را بزنید تا نوشته جدیدی ظاهر شود.
در قسمت بعد گزینه ی Do you agree را تیک بزنید:
((( بهروز رسانی: گزینۀ Do you agree حذف شده است )))
حالا بر روی دکمه Create My Account کلیک کنید. اگر قسمتی از فرم را اشتباه پر کرده باشید، در همان صفحه میمانید و پیغام خطایی روبروی قسمت مربوطه به شما داده می شود، آن قسمت را اصلاح کنید. اگر با پیغام خطایی مواجه نشوید، به صفحه تبریک برده می شود که بالای صفحه به شما تبریک گفته است (Congratulations). بر روی دکمه Continue که سمت راست صفحه قرار دارد کلیک کنید.
حالا شما در صفحه اصلی ایمیل خود هستید، تبریک می گویم، ایمیل شما ساخته شده است.
*** مهم: ***
هر بار که کارتان با ایمیلتان تمام شد (همۀ ایمیلهایتان را خواندید و فرستادید) بالا سمت چپ صفحه بر روی Sign Out کلیک کنید تا از ایمیلتان خارج شوید؛ مخصوصا اگر چند نفر از یک کامپیوتر استفاده میکنید یا ایمیلتان را در کافینت و یا با استفاده از کامپیوتری غیر از کامپیوتر خودتان باز میکنید.
کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضا میکنند افرادی منطقی هستند.
کسانی که برعکس عقربه های ساعت امضا میکنند دیر منطق را قبول میکنند.
کسانی که از خطوط عمودی استفاده میکنند در امور، لجاجت و پافشاری دارند.
کسانی که از خطوط افقی استفاده میکنند افرادی منظم اند.
کسانی که با فشار امضا میکنند در کودکی سختی کشیده اند.
کسانی که پیچیده امضا میکنند شکاک ند.
کسانی که در امضای خود اسم وفامیل را مینویسند خودشان را درفامیل برتر میدانند.
کسانی که در امضای خود فامیل را مینویسند خود را دارای منزلت میدانند.
کسانی که اسم خود را مینویسند و روی آن خط میکشند با احتمال شخصیت خود را نشناخته اند.
کسانی که به حالت دایره وبیضی امضا میکنند میخواهند به مراتب و درجات بالا برسند.
تست نین هیدرین
آزمایش نین هیدرین :
در این آزمایش ترکیبی به نام نین هیدرین با آمینواسید وارد واکنش می شود. در صورت برخورد و مجاورت این دو با یکدیگر ،گروه آمینی و کربوکسیل آمینواسید آزاد می شود . و خود آمینواسید به شکل به شکل یک ترکیب آلدهید CHO_R در می آید. و خود نین هیدرین به ماده ای به نام هیدرین دانتین تبدیل می شود.
برای مشاهده کامل آزمایش به ادامه مطلب مراجعه کنید